در برنامه ی درسی طلبه ها ،درسی است به اسممنطق؛ لابد اسمش را تا کنون شنیده اید و با آن تا حدودی آشنایید.
من کهبه کل در دوران تحصیل سرو کارم به منطق نیفتاده است، علاقه مند شدم کهبدانم منطق علمای دینی، با ما اهالی مشتق و انتگرال و بحث های داغکوشی اویلر چه فرقی دارد.
رفتم و خواندم و فهمیدم که "منطق مظفر" جایگرفته در حجره های پر مباحثه ی طلاب با منطق دودوتا چهارتای ما اصحابچهارزانو نشسته بر سر سفرهی معادلات ریکاتی و لاگرانژ چندان تفاوتی با هم ندارد...
درمنطقمبحثی وجود دارد به نام قیاس معالفارق
در منطق یک «تناقض» داریم کهمعنایش با همان تناقضی که ما میگوییم تقریبا یکی است. یعنی دو مسأله هیچربطی به هم نداشته باشند. حالا برای اثبات اینکه این دو مسألهی کاملاًبیربط، پارادوکس یا متناقض هستند، نیاز به 8 ربط داریم!
در تناقض هشتوحدت شرط دان
وحدت موضوع و محمول و مکان
وحدت شرط و اضافه، جزء و کل
قوهو فعل است، در آخر زمان
یعنی وقتی میخواهی بگویی این قضیه نقیض آنقضیه است، باید زمان و مکان و مابقی شرایطشان یکی باشد و بعد ادعا کنی.
این روزها، سرت را به هر طرف می چرخانی، چپ و راست برمی خوری به این "قیاس های مع الفارق" فرقی هم نمیکند زمینهی بحثچیست.
انگار این روزها، شاغول تمام بحث های سیاسی کشور ما،سریالمختار نامه شده است و همه مناسبات سیاسی را باید با آن تراز کنیم و همه چیز رابا آن بسنجیم..
از تمام کانال های تلویزیون هم ، حتما باید یکی مختارنامه را نشاندهد، حالا بنابر ساعات مختلف، سریال مختارنامه، چرخشی دیدنی در 18 شبکهموجود درصدا و سیما راطی می کند...
از همه اینها جالب تر، نشست های زندهیتلویزیونی برای این قیاس های مع الفارق است، وه که چقدر دیدنی، آسمان را بهریسمان می بافند....
شانسآورده ایم که درزمان مختار، گروه 1+5 وجود نداشت وگرنه ،لابد می گفتیم: جناب (و- ج) باید چنین می کرد که نکرد، دقیقا نظیر همین اتفاق درمختار همافتاد ! ندیدید؟؟؟ نچ نچ نچ
قدر مسلم، مختارنامه ، یکی از آثار فاخر تلویزیونی ایران می باشد و الحق ، بسیار برای آن زحمت کشیده شده است. همچنین پر واضح است که زندگی نامهی پیامبر(ص) و ائمه اطهار "علیهم السلام"گنجینهیارزشمندی از برخوردها و سیاست های ناب و الهی ست که می تواند برای حکومت اسلامی منشوری مناسب باشد؛ اما وقایع این سریال، نه فقطبرشی کوتاه از تاریخ ،که منحصرا به زندگی برخی از اصحاب برمیگردد، و فقط حادثهقیام مختار در انتقام ازقاتلین امام حسین(ع) را دربر دارد.
البته، این نوع تحلیلها و قیاسهایمعالفارق، اغلب در کوبیدن یک طرف و بد نشان دادن چهرهی سیاسی احزاب و گروهها، صورت میگیرد، و تا مردم بیایند بفهمندچه مغالطهای در استدلال آنخوابیده است، کار از کار گذشته و هتک حرمتها و توهینها وبیاعتمادیها به جمهوری اسلامی اتفاق افتاده است.
همین غلطهای منطقیهست که باعث میشود دو طرف مخالف بتوانند با استدلال به یک تاریخ، خود راحق جلوه بدهند.
گاهی با خودم میگویم:
تاریخ آنقدر گسترده است که اگر هزار حزب هم بودند، هر کدام میتوانستند برای حقانیت خودشان یک مثال ازتوی آن بیرون بکشند! (تفسیر به رای)
اماکدامشان مغالطه میکنند و کدام استدلالشان منطقی است؟ باید بررسی کرد
مثلایکی که قوانین قیاس و تمثیل را نمیداند، می آید اوضاع ایران را به «شعبابیطالب»تشبیه میکند و بعد رهبر انقلاب که اینها را میفهمند، میآیندو اینمغالطه را باطل میکنند و میگویند: اوضاع ما اوضاع بدر و خیبراست.
وهمین است که به انسان، فرقان میدهد، تا بتواند حق را از باطل ، تشخیص دهد.
نجوا....................................................................
دلم میخواهد، یک روز، بنشینم و مغالطه ای پنهان این مثال ها را دربیاورم...
ای کاش همهی ما فقط چشممان را به دیدن حقیقت باز کنیم...
ای کاش محو قیاس های مع الفارق دیگران نشویم...
ای کاش ما نقیض مردم کوفه در سریال مختار باشیم...